من رفتم سربازی اگر محتوای منو دوست داشتید و بدردتون خورد از من حمایت مالی کنید
OKR چیست؟
OKR چیست؟

OKR چیست؟

اهداف و نتایج کلیدی یک چارچوب تعیین هدف است که توسط افراد، تیم‌ها و سازماها برای تعیین اهداف قابل اندازه گیری و پیگیری نتایج آن‌ها استفاده می‌شود. منشاء OKR را می‌توان در مدیریت با اهداف (MBO)، چارچوبی برای تعیین هدف که توسط پیتر دراکر ایجاد شده است، جستجو کرد، هرچند توسعه OKR عموماً به اندرو گروو نسبت داده می‌شود، که رویکرد اینتل را در دوران تصدی خود در آنجا (و بعداً به جان دور، که سپس آن را به Google معرفی کرد).

 

OKR چیست؟

بررسی اجمالی OKR

OKR شامل یک هدف (یک هدف مهم و مشخص) و 3-5 نتیجه کلیدی (معیارهای موفقیت قابل اندازه گیری برای ردیابی دستیابی به آن هدف است). اهداف نه تنها باید مهم، ملموس و واضح هستند، بلکه باید برای فرد، تیم یا سازمانی که در جهت دستیابی به آن‌ها تلاش می‌کند نیز الهام بخش شود. اهداف هم‌چنین می‌توانند با ابتکارات پشتیبانی شوند، که برنامه‌ها و فعالیت‌هایی هستند که به پیشبرد نتایج کلیدی و دستیابی به هدف کمک می‌کنند. نتایج کلیدی باید در مقیاس 0-100 or یا با هر مقدار عددی (به عنوان مثال، مقدار دلار، درصد) قابل اندازه‌گیری است که می‌تواند توسط برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان مورد استفاده قرار گیرد تا مشخص شود آیا کسانی که در تلاش برای دستیابی به نتیجه کلیدی موفق بوده‌اند، موفق بوده‌اند یا خیر. به هنگام تعیین نتیجه کلیدی، نباید فرصتی برای “منطقه خاکستری” وجود دارد.

 

تاریخچه‌ی OKR

در سال 1975، جان دوئر، در آن زمان فروشنده‌ای که برای اینتل کار می‌کرد، در دوره‌ای در داخل اینتل شرکت کرد که توسط گروو تدریس شد و در آنجا با نظریه OKR‌ها آشنا شد، سپس “iMBOs” (“مدیریت اینتل با اهداف”) نامیده شد. دوئر، که در سال 1999 در شرکت سرمایه گذاری خطرپذیر کلاینر پرکینز کار می‌کرد‌، ایده OKR را به گوگل معرفی کرد. این ایده استقرار یافت و OKR‌ها به سرعت به عنوان “روش مدیریتی که به اطمینان از تمرکز شرکت بر روی مسائل مهم یکسان در سراسر سازمان متمرکز می‌شود” به عنوان محور اصلی فرهنگ Google شناخته شد. Doerr کتابی در مورد چارچوب OKR با عنوان Measure What Matters در سال 2017 منتشر کرد. مفهوم ساده اما موثر گروو توسط جان Doerr در کتابش توضیح داده شده است:

نتیجه کلیدی باید قابل اندازه گیری شود. اما در پایان می‌توانید نگاه کنید و بدون هیچ‌گونه استدلالی: آیا من این کار را کردم یا نکردم؟ آره؟ نه؟ ساده است. بدون قضاوت در آن.

لری پیج، مدیرعامل سابق Alphabet و بنیانگذار Google ،‍‌OKR‌ها را در پیش‌گفتار کتاب Doerr به حساب آورد:

OKR‌ها به ما کمک کرده‌اند تا 10 برابر رشد کنیم‌، چندین برابر. آن‌ها به رسالت جسورانه ما “سازماندهی اطلاعات جهان” شاید حتی دست یافتنی کمک کرده‌اند. آن‌ها من و بقیه شرکت را به موقع و در زمانی که بیش‌ترین اهمیت را داشت، نگه داشته‌اند.

از زمانی که در گوگل محبوبیت یافتند، OKR‌ها با چندین سازمان بزرگ فناوری مشابه دیگر از جمله LinkedIn ،‌Twitter ،Uber‌، و مایکروسافت مورد استقبال قرار گرفتند. توصیه می‌شود که میزان موفقیت هدف یک سازمان برای نتایج کلیدی 70 است. میزان موفقیت 70 درصدی، اهداف رقابتی را تشویق می‌کند که به منظور افزایش نیروی کار در معرض خطر کم است. اگر 100٪ از نتایج کلیدی به طور مداوم برآورده می‌شوند‌، نتایج کلیدی باید دوباره ارزیابی شوند. سازمانها باید در ایجاد OKR‌های خود به گونه‌ای عمل کنند که به طور معمول نماینده تجارت نیست، زیرا این اهداف-بنا به تعریف-اقدام محور و الهام بخش نیستند. از کلماتی مانند “کمک” و “مشورت” نیز باید اجتناب کرد زیرا بیش‌تر برای توصیف فعالیت‌های مبهم و نه نتایج قابل اندازه گیری مورد استفاده قرار می‌گیرند. هنگام دستیابی به نتایج کلیدی، توصیه می‌شود به جای شاخص‌های عقب افتاده، شاخص‌های اصلی را اندازه گیری کنید. شاخص‌های برجسته به آسانی قابل اندازه گیری هستند و هنگامی که چیزی درست پیش نمی‌رود، هشدارهای اولیه را به سازمان‌ها می‌دهند تا بتوانند به درستی اصلاح شوند. برعکس، شاخص‌های عقب افتاده معیارهایی هستند که نمی‌توان به تغییرات خاصی نسبت داد و بنابراین سازمان‌ها را از تصحیح درسی به موقع باز می‌دارد.

 

نقد‌های وارده به OKR

OKR‌ها معمولاً در سطوح فردی، تیمی و سازمانی تنظیم می‌شوند، اگرچه انتقاداتی وجود دارد که این می‌تواند باعث ایجاد بیش از حد یک روش آبشار شود، چیزی که OKR‌ها از بسیاری جهات قصد اجتناب از آن را دارند.

 

چارچوب‌های مشابه به OKR

با سایر چارچوب‌های برنامه ریزی استراتژیک مانند اهداف، استراتژی‌ها و اقدامات (OGSM)، چارچوب مسافران (مقصد، برنامه سفر، مراحل و سرعت) و X-Matrix هوشین کانری هم‌پوشانی وجود دارد. OGSM، به صراحت “استراتژی” را به عنوان یکی از اجزای آن در بر می‌گیرد. در نهایت خوب است بگوییم که علاوه بر این، OKR‌ها با سایر چارچوب‌های مدیریت عملکرد هم‌پوشانی دارند و در جایی بین KPI و کارت امتیازی متوازن قرار دارند.

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 0 میانگین: 0]