برداشتهای نادرست از رویکرد مدیریت چابک
در حالی که به نظر میرسد همه درباره رویکرد چابک و نکات آن میدانند، اما نوعی عدم درک واقعی از نحوه عملکرد و نحوه اجرای آن وجود دارد. همه ما در بعضی از مواقع در حرفه خود با آن مواجه شدهایم. نویسنده آفینا دچالت، از نویسندگان برتر Better Programming در حوزه استارتاپها و رویکردهای چابک است. وی به برداشتها، ادراکها و انتظارات نادرست از رویکردهای مدیریت پروژه چابک میپردازد.
برداشتهای نادرست از رویکرد مدیریت چابک
رویکرد چابک اساسا چیست؟
رویکرد چابک یکی از معروفترین کلمات کلیدی است که در صنایع مختلف نفوذ کرده است. موضوعی که در مورد پیادهسازی رویکرد چابک با یکدیگر مشترک است این است که همیشه یک عنصر توسعه نرمافزار وجود دارد. برای برخی، رویکرد چابک مانند یک شیطنت بازاریابی است تا رئیس را به این نتیجه برساند تا با برخی موارد موافقت کند. برای بسیاری دیگر، این رویکرد نادرست اجرا شده است و اغلب منجر به مشکلات بیشتر میشود. اما اصلا قرار نیست اینگونه شود.
وضعیت فعلی رویکرد چابک
یک تصور غلط رایج وجود دارد که چابک فقط شکل دیگری از رویکرد مدیریت بهروش آبشاری است، خرد شده و قطعه قطعه شده برای تأمین نیاز به تحویل مداوم. این به دلیل این است که چگونگی چابک اغلب اینگونه توصیف میشود پروژهای که به جای انجام یکسره، به قسمتهایی تقسیم و ارائه میشود تا بتواند پیشرفت کند و سریعتر محصول را به بازار عرضه کند. اما نکته تحویل قسمت به قسمت این است که قبل از صرف وقت و هزینه زیاد روی کالایی که ممکن است کار نکند، به کسب و کار این امکان را بدهید که خواستههای بازار را آزمایش کند و ایدههای خود را بسنجد. رویکرد چابک معمولاً همراه با ایده ارائه MVPها و ارائه تنها بر اساس ملزومات برای شروع و دریافت بازخورد است. در حالی که هیچ مشکلی در این ایدهها وجود ندارد، این پیادهسازی این رویکرد است که اغلب دلیل اصلی مسئله واقعی رویکرد چابک است. این روند اغلب در سیلوها آغاز میشود، با این که هر تیم کار خود را انجام میدهد و سپس برای تولید یک محصول جمع میشود. این غالباً در شرایطی اتفاق میافتد که تنگناها و گفتگوها در دریای بوروکراسیها و مدیریت گم میشوند. ایده رویکرد چابک مسئله نیستند، بلکه این موضوع به نحوه اجرا و نحوه ترکیب تیمها با یکدیگر مربوط میشود. رویکرد چابک اغلب به عنوان یک کلمه مورد بحث قرار میگیرد اما اینگونه نیست. این فرآیند ریشههای خود را در نرمافزار آغاز کرده و همواره نرمافزار محور بوده است. با این حال، توسعه دهندگان اغلب آخرین گروهی هستند که درباره آن طرف مشورت قرار میگیرند. در حالی که به نظر میرسد هر فرد دیگری درباره فرایندها و همه چیز در این میان صحبتهایی دارد، توسعهدهندگان اغلب در انتها درباره اینکه چیزی خارج از برنامه بسازند که ممکن است عملی شود یا خیر به میان میآیند.
سپس آن دسته از تلاشها در رویکرد چابک وجود دارد که توسعهدهندگان باید کدنویسی و تصمیمگیری را شروع کنند. چرا که نه؟ اگر رویکرد آبشار مظهر برنامهریزی بیش از حد و تلاش برای انجام کارهای خرد است، بنابراین روش مخالف، ساختارشکنی فرایند و فقط اجازه دادن به برنامه نویسان است! اما این نحوه کار نرمافزار نیست. ساختن نرمافزارهای محکم و کارآمد شبیه ساخت خانه است. شما نمیتوانید فقط به سازندگان بگویید که شروع به ساختن کنند و دیگر به بقیه موارد بیتوجه شوید. توسعهدهندگان همچنین بیش از سازندگان نرمافزار نیستند. آنها همچنین معماران و مهندسان شما هستند، دو نقش بسیار متمایز که در توسعه نرمافزار وجود دارد. برای کسب بهترین نتیجه ممکن، قطعات مختلف متحرک باید در یک ترتیب خاص هماهنگ و تحویل داده شوند.
توسعه مدیریت پروژه چابک میتواند سرعت کار شما را افزایش دهد
ویژگیهای متداول بین تیمهای موفق این است که آنها کوچک و دارای عملکرد بالا، چند مهارتی، و همچنین خودکفا هستند و ارتباط بالایی بین اعضای خود دارند. در حالی که مهارتها و وظایف ممکن است بر اساس حوزه تخصصی انجام شود، اما در تمام مراحل با هر عضو مشورت میشود. اعضای یک تیم با رویکرد چابک تمایل دارند مهارتهای عملکردی متقابل داشته که به آنها این امکان را میدهد تا مهارتهای خود را ارتقا دهند و با اشتراک دانش خود، یکدیگر را غنی سازند. هر چه تعداد اعضای بیشتری در تیم حضور پیدا کنند، سرعت تحویل نهایی شما کندتر خواهد بود. هنگامی که تیم با رویکرد چابک شما ساده و کوچک است، پیچیدگی کمتری برای مقابله با زمان ایجاد ویژگی وجود دارد. نرمافزار به اندازه کافی بدون پیچیدگی اضافی مبتنی بر انسانها و سازمان پیچیده است. قبل از شروع برنامهنویسی لازم است برنامهریزی کنید. با این وجود، به جای اینکه ویژگیهایی که احتمال کمی دارند را با مشخصات کامل بنویسید و به تابلو بچسبانید، تنها تعداد معدودی از گزینههای موجود با یک ایده روشن در مورد چشم اندازها، استراتژیها، اهداف و چگونگی راه اندازی نرمافزار که از آن پشتیبانی میکنند را بنویسید.
اهمیت خلق در رویکرد چابک
وقتی صحبت از توسعه رویکرد چابک میشود، خلق (Meaningful Creation) معنی به معنای سوخت خودرو است. این یعنی باید یک هدف روشن و مختصر به عنوان سوخت تعیین شود. نکته مهم در مورد رویکرد چابک کمک به کسب و کار است، اما برای انجام این کار، خود کسب و کار باید بداند که چه میخواهد. بدون این، تیم نمیتواند به اندازه کافی بهطور مستقل تصمیم گیری کند و به خواستهها و تغییرات پاسخ دهد. برای دستیابی به این هدف، همه افراد حاضر در تیم باید در مورد عملکرد رویکرد چابک به نفع مشاغل و راهکارها آگاه شوند. تنها در این صورت هر عضو میتواند مهارت و دانش خود را به شکلی سودمند تراز کند. هر فردی دامنه دانش خود را دارد و تراز کردن این مهارتها برای ایجاد رویکردی که دارای یک هدف است، میتواند منجر به یک نتیجه بسیار مؤثر و خلاق شود. درک چشمانداز و استراتژیهای کسب و کار به تیمها این امکان را میدهد تا محصولاتی را تولید کنند که میتوانند از آنها حمایت کنند. مدیریت پروژه چابک درباره تعداد افراد در یک تیم یا مجموعهای از الزامات ارائه شده در هر قسمت نیست. این رویکرد در مورد روابط بین اعضای تیم و چگونگی مشارکت آنها در بهسازی آن حرفه است. همچنین در مورد تشکیل یک تیم ماهر با عملکرد متقابل است که میتواند بین حوزههای مختلف کار حرکت کند. در حالی که همه تخصص و شغل اصلی خود را دارند، امکان جابجایی بین حوزههای مختلف بدین معنی است که تیم میتواند به یک زبان صحبت کند. ارتباطات یکی از بزرگترین فاکتورها برای اجرای موفقیتآمیز یک پروژه است، با این روند فرد در کنار دیگران متوجه میشود که اعضای تیم دقیقاً چه کاری انجام میدهند و به کدام سمت میروند. رویکرد چابک سفری است برای ایجاد یک نرمافزار معنیدار که به تجارت کمک میکند تا به اهداف خود برسد. بزرگترین تفاوت بین رویکرد چابک و آبشار در این است که دومی مسیری کاملاً مشخص و تعیین شده دارد که امکان انحراف ندارد. رویکرد چابک یک مسیر منعطفتری نسبت با یک مسیر مشخص است. این گروه از انعطافپذیری بیشتری برخوردار است و در صورت عدم نظارت دقیق مقصد و مسیر آن، ممکن است به خطر بیفتد.
ارسال پاسخ