سندروم استکهلم چیست؟
سندروم استکهلم (Stockholm Syndrome) حالتی است که در آن افراد گروگان گرفته شده، با گروگانگیران احساس همذات پنداری پیدا میکنند. در این شرایط ممکن است روابط احساسی قدرتمندی بین این دو گروه به وجود آید. طبق تحقیقات سازمان بررسیهای فدرال، بیش از هشت درصد قربانیان گروگانگیریها به این سندروم مبتلا میشوند. اصطلاح سندروم استکهلم نخستین بار در سال 1973 توسط رسانهها برای توصیف شرایط گروگانهای گرفتار در یک دزدی در شهر استکهلم سوئد به کار رفت. این گروگانها پس از رهایی، به دفاع از گروگانگیران پرداخته و از شکایت علیه آنها خودداری کردند. سندروم استکهلم یکی از بیماریهای روانی متضاد است؛ دلیل این تضاد این است که افراد به جای احساس ترس و نفرت نسبت به گروگانگیران خود، به آنها علاقه پیدا میکنند. این اختلال روانی معمولا در قربانیان اذیت و آزارهای جنسی، قاچاق انسان، تروریسم و محدودیتهای سیاسی خود را نشان میدهد.
سندرم استکهلم چیست؟
سندرم استکهلم در ادبیات روانشناسی، به پدیدهای گفته میشود که در آن فرد قربانی نسبت به جلاد خود، همدلی و چیزی بهمراتب بیشتر از آن یعنی وابستگی عاطفی نشان میدهد. این اتفاق زمانی رخ میدهد که قربانیان یا کسانی که از طرف گروگانگیران مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند، با اسیرکنندگان و متجاوزان خود ارتباط برقرار میکنند. این ارتباط روانشناختی، ممکن است در طی روزها، هفتهها، ماهها یا حتی سالها اسارت یا سوءاستفاده ایجاد شود. با گذشت زمان، برخی از قربانیان احساسات مثبتی نسبت به اسیرکنندگان خود پیدا میکنند. حتی ممکن است احساس کنند که گویی با او اهداف و خواستههای مشترکی دارند. قربانی ممکن است به همین دلیل، احساسات منفی نسبت به پلیس یا مقامات را شروع کند. در این شرایط، قربانیان حتی از کسانی که در تلاش برای کمک به آنها هستند نیز، ناراحت میشوند. پژوهشگران بسیاری بر این عقیده هستند که سندرم استکهلم، در توضیح رفتارهای خاص طیف وسیعی از آسیبدیدگان روانی کاربرد دارد که از این میان علاوه بر قربانیان گروگانگیری، میتوان به افراد دارای اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، مانند بازماندگان اردوگاههای کار اجباریِ جنگ جهانی دوم اشاره کرد. همچنین اعضای فرقههای مذهبی، زنانی که از سوی همسرانشان مورد خشونت فیزیکی مکرر قرار گرفتهاند، قربانیان تجاوز جنسی و کودکانی که به لحاظ جسمی و عاطفی مورد آزار و اذیت واقع شدهاند، از دیگر مواردی هستند که درصد ابتلا به سندرم استکهلم در آنها، بالاتر است.
علائم سندروم استکهلم
سندرم استکهلم، نوعی پاسخ روانشناسی است که معمولا با آدمربایی و وضعیت گروگانگیری در ارتباط است. گذشته از موارد معروف جرم، افراد عادی نیز ممکن است در پاسخ به انواع مختلف تروما و آسیبهای روانی، به سندرم استکهلم دچار شوند. در عارضهی روانشناختی سندرم استکهلم، قربانی به مجرم احساس مثبت همدردی و یکدلی دارد و با وجود آزارها و بدرفتاریهایی که از مجرم میبیند، حتی در صورت فراهم شدن امکان رهایی از این آزارها، انتخاب میکند که به مجرم وفادار بماند و آزارهایش را تحمل کند. از سویی سندرم استکهلم برای همه گروگانگیرها و گروگانها پیش نمیآید و از دیگر سو با توجه به نظرات متفاوت پژوهشگران، نمیتوان فهرست روشنی از ویژگیها به دست داد. با این همه میتوان برخی از آنها را برشمرد:
- احساسات مثبت قربانی به گروگانگیر یا زندانبان.
- احساسات منفی قربانی به خانواده، دوستان و مقاماتی که سعی در نجات آنها دارند و موفق هم میشوند.
- پشتیبانی از دلایل و رفتارهای گروگانگیر.
- رفتارهای حمایتی قربانی در زمان کمک به زندانبان.
تاریخچه سندروم استکهلم
عارضهٔ استکهلم اصطلاحی است که پس از سرقت از بانکی در میدان نورمالمستوری نورمالمستورگ استکهلم سوئد، توسط نیل بیِروت (Nils Bejerot) روانشناسی که از آغاز تا پایان گروگانگیری به پلیس مشاوره روانشناسی میداد و به بانک رفت و آمد داشت، همزمان با پوشش خبری مورداستفاده قرار گرفت و بعدها توسط روانشناس دیگری به نام «فرانک اوخبری» (Frank Ochberg) رسماً تعریف و نامگذاری شد. در طی این گروگانگیری چهار کارمند (سه زن و یک مرد) به مدت ۶ روز (از تاریخ ۲۳ تا ۲۸ اوت ۱۹۷۳) به گروگان گرفته شدند. در طی این شش روز قربانیان وابستگی عاطفی به گروگانگیرها پیدا کردند؛ تا جایی که از همکاری با پلیس سر بازمیزدند و حتی پس از آزادی از این مصیبت ششروزه، در دفاع از گروگانگیران برآمدند.
ارسال پاسخ