متافور چیست؟
متافور یا همان استعاره در برنامه ریزی عصبی کلامی مصداق شرایطی است که در آن موضوع یا مضمون سخنرانی به مقایسهای اشاره دارد. این مقایسه میتواند ساده یا به حالت صنعت و حکایات بلندتر، حساسیتها و تمثیل و قیاس است. استعارهها به طور غیر مستقیم ارتباط برقرار میکنند. استعاره ساده مقایسه میکند: به سفیدی کاغذ، به زیبایی تصویر، به نازکی تخته سه لایی. بسیاری از این گفتهها حالت کلیشه ای دارند اما استعاره خوب میتواند با ارتباط دادن یک مجهول به آنچه شما پیشاپیش میدانید این مجهول را روشن سازد.
متافور چیست؟
استعارههای یا متافورهای پیچیده داستانهایی بامعانی مختلف هستند. اگر داستان به طرز درست گفته شود حواس ذهن هشیار را پرت میکند تا ذهن ناهشیار برای یافتن معنا و منابع به جست و جو بپردازد. اینگونه استفاده از استعاره برای برقراری ارتباط با کسی که در حالت خلسه قرار دارد بسیار مؤثر و مناسب است. میلتون اریکسون، نابغه هیپنوتیزم کلامی در معالجه بیماران خود از استعاره به مقدار زیاد استفاده میکرد. ذهن ناهشیار قدر مناسبات را میداند. رؤیاها از تصاویر و استعارهها استفاده میکنند. هرکدام از آنها برای دیگری هستند زیرا وجوه مشترکی دارند. برای ایجاد یک استعاره موفق، استعاره ای یا متافور ی که بتواند راه حل مسئلهای را نشان دهد، روابط میان عناصر داستان باید مانند رابطه میان عناصر مسئله است. در این شرایط استعاره در ذهن ناهشیار اثر میگذارد و منابع موجود در آنجا را به کار میاندازد. ذهن ناهشیار پیام را میگیرد و تغییرات لازم را ایجاد میکند.
تاثیرات و اهمیت متافور
خلق استعاره به سرودن آهنگ شباهت دارد. استعارهها یا متافورها نیز مانند موسیقی روی انسان اثر میگذارند. آهنگ از نتهای موجود در یک رابطه تشکیل میشود. میتوان آنها را بلند یا کوتاه کرد و با این حال لحن آهنگ را حفظ نمود مشروط بر آنکه نتها ارتباط قبلی خود با یکدیگر را حفظ کنند و فاصله میان آنها به اندازه سابق است. در سطحی عمیقتر این نتها با هم ترکیب میشود تا تولید هماهنگی کنند. ریتم موسیقی بستگی به این دارد که نتهای مختلف در ارتباط با یکدیگر تا چه اندازه دوام میآورند. موسیقی متفاوت از زبان معنی دار میشود، موسیقی مستقیما به ذهن ناهشیار میرسد و مغز سمت چپ نقشی در گرفتن آن ندارد.
برنامه ریزی عصبی کلامی یا ان ال پی چیست و چه کاربردهایی دارد؟
همان طور که گفتیم یک داستان خوب مانند یک موسیقی خوب انتظاراتی به وجود میآورد و بعد این انتظار را با رعایت ترکیب و آهنگ داستان برآورده میسازد. ایجاد استعاره یا متافور به سرودن آهنگ شباهت دارد. داستانهای پریان استعاره یا متافور هستند: «یکی بود، یکی نبود…» مطالبی که بعد از این شروع میآیند، لزوما مناسب دنیای واقعی نیستند اما دنیای درون ما این اطلاعات را پردازش میکند. قصه گفتن قدمتی به اندازه تاریخ دارد، هنری دیرینه است. قصهها سرگرم کننده هستند، اطلاعاتی را مخابره میکنند، از حقایق حرف میزنند، به امکانات و احتمالها اشاره دارند. NLP از متافور یا استعاره به عنوان یکی از روشهای مهم در تغییرات ذهنی و الگوهای رفتاری استفاده میکند. واژه متافور در NLP شامل تشبیه، تمثیل، کنایه، داستان، ضرب المثل و لطیفه است.
متافور چگونه استفاده میشود؟
متافور به صورت ساده میتواند شامل چند کلمه یا جملۀ کوتاه شود، در حالی که یک متافور پیچیده ممکن است شامل داستانی شود که معانی مختلفی را در خود در بر دارد. متافور این امکان را ایجاد میکند که از سد ذهن خودآگاه فرد مخاطب بگذرد و با ذهن ناخودآگاه او ارتباط مستقیم برقرارکند. موفقیت برقراری ارتباط از طریق متافور ناشی از آن است که حاوی پیام غیر مستقیم است و از این رو شخص مخاطب مقاومتی از خود نشان نمیدهد؛ زیرا خودآگاه او معطوف به محتوای داستان است، در حالی که همین داستان پیامی پنهانی دارد که انتقال آن مد نظر گویندۀ داستان است. یک متافور موضوعی را مطرح میکند که از آن معانی متفاوتی برداشت میشود. متافور این توانایی را دارد که مسائل پیچیده را در قالب مطالبی ساده و قابل فهم مطرح کند تا مخاطب به محض شنیدن آنها، با مقایسه ای که در ذهن خود انجام میدهد، به معنای آنها پی ببرد. متافور به گونه ای نقل میشود که در ذهن ناخودآگاه شنونده تجسمهای تصویری، شنیداری و حسی ایجاد میکند. متافور میتواند محرک بسیاری از افکار خلاق، دیدگاهها و نگرشهای جدید و موجب تغییرات بسیاری در ما شود.
متافور، محرک هشیار مغز
در استفاده از متافور، هنگامی که داستانی تعریف میشود، ساختار سطحی یا خودآگاه فرد مورد خطاب قرار میگیرد و در اینجا محتوای داستان مد نظر است. در این سطح، فرد به داستان گوش میدهد؛ در حالی که در همین زمان ساختار عمیق یا ناخودآگاه فرد به دنبال آن است که بین محتوای داستان و اطلاعات درونی خود ارتباط برقرار کند و بنابراین هنگامی که خودآگاه به داستان گوش میدهد، ناخودآگاه سعی میکند با تجارب درونی خود ارتباط ایجاد کند. متافور وسیلهای قدرتمند در برقراری ارتباط است. یک کلمه، که معنای خاص خود را دارد، ممکن است در ذهن شنونده معانی دیگری بدهد. یک کلمه ممکن است چندین کلمه را در بر گیرد یا تصویری را در ذهن ایجاد کند که گویای هزاران کلمه است. متافور میتواند چیزی را بیان کند که جملات ملموس و منطقی نتواند آن را بیان کند. متافور محرک احساساتی است که در نتیجۀ به کارگیری آن میتوان در مخاطب انگیزهای برای عمل یا تغییری خاص ایجاد کرد. یک سخنران ماهر از این روش میتواند هنگام سخنرانی استفاده کند و او هر قدر بتواند از طریق متافور احساسات و عواطف مخاطبان را برانگیزد، به همان میزان در آنها انگیزه ایجاد خواهد کرد. مؤثر بودن متافور بستگی به معانی در پی ادای کلمات و عبارات ساده دارد. اگر متافور خوب انتخاب شود، میزان نفوذ در ناخودآگاه مخاطب بیشتر و بیشتر خواهد شد.
ارسال پاسخ